دانشگاه جایزه نیست
کامبیز نوروزی
خانم مبینا نعمتزاده بعد از کسب مدال برنز در تکواندوی المپیک پاریس تقاضا کرد که ایشان را بدون آزمون در رشته پزشکی تهران بپذیرند. در چند روز اخیر بحث فراوانی بر سردرستی و نادرستی پذیرش احتمالی این درخواست درگرفت که آیا قبول چنین تقاضا و دادن چنین امتیازی به عنوان پاداش قهرمانی مشروع است یا نه؟ بسياري از کشورها به قهرمانان المپیکی که افتخاری ملی آفریدهاند امتیازات ویژهای به عنوان پاداش میدهند. یک قهرمان المپیکی سالها سختی و مرارت را پشت سر میگذارد و با تمرینات شبانهروزی تقریبا هر کار دیگری را کنار میگذارد تا بتواند نتیجه مطلوبی در بزرگترین واقعه ورزشی جهان بگیرد. بعد از کسب عنوان پرچم کشورش بالا میرود و افتخار میآفریند، به همین دلیل شایسته تقدیر ملی و پاداش است. این پاداشها در ایران هم داده میشوند.
پاداشها معمولا مادیاند. امتیازات مادی مستلزم پیششرط خاصی برای قهرمانِ دریافتکننده نیستند. پاداشها معمولا پول، خانه، اتومبیل و مانند اینها هستند. این نوع پاداشها نیازمند آن نیستند که آن قهرمان شرایط خاصی مانند سن و تحصیلات و مانند اینها داشته باشد. علاوه بر این کسی که این پاداشها را میگیرد موجب محرومیت فردی دیگر نمیشود. یعنی چنین نیست که بر اثر پولی که به قهرمان المپیکی میدهند فردی دیگر محروم و فقیر شود و زیان کند. لذا این نوع پاداشها که به پاس تحمل سختیها و کسب افتخار ملی داده میشوند، مشروع و درستاند. اما امتیاز یا پاداشی مانند پذیرش بدون آزمون در دانشگاه کاملا متفاوت است. برای قبولی در هر رشتهای در دانشگاه، فرد میبایست شرایط علمی متناسب با رشته انتخابیاش داشته باشد و با شرکت در آزمون در مسابقهای سخت از دهها و بلکه صدها هزار نفر جلو بزند. کسی که در آزمون در رشتههای دشواری مانند پزشکی پذیرفته میشود سالهای فراوانی از بهترین دوران نوجوانی و جوانیاش را بر سر درس خواندن میگذارد تا از مسابقهای دشوار به نام آزمون سربلند بیرون بیاید. کسی درس را انتخاب میکند، کسی چیزی دیگر مثل ورزش قهرمانی را. شاید اگر آن قهرمان المپیکی سراغ ورزش نمیرفت و فقط دنبال درس را میگرفت، میتوانست در بهترین رشتهها و دانشگاهها قبول شود، ولی به هر حال چنین انتخابی نداشته است.
او به شرایط قهرمانی در ورزش رسیده است ولی به شرایط قبولی در آزمون دانشگاهی دست نیافته است. یک امتیاز وقتی مشروع و رواست که ذینفع شرایط دریافت آن را داشته باشد. پذیرش یک قهرمان المپیکی در رشتهای دانشگاهی بدون آنکه از شرایط و مراحل آن عبور کرده باشد یک امتیاز نارواست. مانند آن است که یک نفر که رتبه اول آزمون شده است، بگوید چون درس خوانده و نتوانسته ورزش قهرمانی را دنبال کند، او را در تیم ملی فلان رشته ورزشی عضو کنند. علاوه بر این چنین امتیازی تبعیض ناروا نیز هست. بسیاری از دانشآموزان با تحمل سختیهای فراوان در مسابقه آزمون وارد میشوند. ترجیح دادن کسی که در مسابقه آزمون حضور نیافته است به دیگران، مصداق تبعیض است. من پخش زنده مسابقههای مبینا نعمتزاده را دیدم و با شوق بسیار از پیروزی تاریخیاش لذت بردم و به صدای بلند تحسینش کردم. کار درخشان دختر جوان محصول سالهای سخت تمرین و ممارست بوده و شایسته تقدیرها و هر پاداش مادی است همچون دیگر قهرمانان المپیکی کشور، اما شایسته آن نیست که با پاداشی مانند قبولی بدون آزمون در رشته پزشکی امتیازی نامشروع و ناروا به دست آورد که حرمت آزمون و دانشگاه را نیز مخدوش میکند. ایشان ورزش حرفهای را به عنوان کار و هدف اصلی انتخاب کرده است. چقدر خوب که در این انتخاب نیز بسیار موفق بوده و برای خود و خانواده و کشورش افتخار آفریده است. اینکه به خاطر ورزش قهرمانی نتوانسته در حد قبولی در رشته پزشکی دانشگاه تهران درس بخواند، انتخاب خود اوست. با هر انتخابی چیزی به دست میآوریم و چیزی از دست میدهیم.
منطق زندگی همین است. گفتوگوی خانم مبینا نعمتزاده با یک برنامه ورزشی را دیدم و در این جوان شخصیتی فهیم و کوشا یافتم. بهرغم اینکه او چنین تقاضایی کرده است ولی به نفع خودش است که شخصا تقاضایش را پس بگیرد و مانع از آن شود که افتخارآفرینیاش در المپیک براثر این تقاضا مضمحل شود. کافی است او به بازتاب منفی تقاضایش در افکار عمومی نگاهی اندازد. ندیدم کسی از تقاضای او حمایتی کرده باشد بلکه منتقدان بسیارند. درحالی که هیچکس به پاداشهای مادی که به وی و دیگر مدالآوران المپیکی داده میشود اعتراضی ندارد. مردمند که قهرمان میآفرینند نه دولتها. مقامات دولتی و دانشگاهی در صورت قبول این تقاضا نه تنها امتیازی ناروا دادهاند بلکه شأن و مرتبت دانشگاه را بیش از چیزی که تا حال کاهش یافته، تنزل میدهند. هیچ دانشگاهی ازجمله دانشگاه تهران جایزه نیست.